سمینارهای انجام شده
نیازمندی آزمایشگاه های ایران (لب تل)
اخبار استخدامی آزمایشگاه، خرید و فروش مواد و تجهیزات آزمایشگاهی
درباره وبلاگ


به سایت نیازمندی آزمایشگاه های ایران (لب تل) خوش آمدید.
نويسندگان

نمونه سمینارهای انجام شده

1- آنزیمهای بتالاکتاماز در استافیلوکوک

تعداد صغحه: 37

بخشی از این سمینار

بتالاکتاماز ها در استافیلوکوک

قبل از کشف آنتی بیوتیک ها میزان مرگ و میر بیماران مبتلا به عفونت های استافیلوکوک اورئوس پاتوژن بیشتر از 80% بود. ظهور پنی سیلین در دهه 1940 به سرعت پیش آگهی بیماری را بهبود بخشید و بیشتر از 94% سویه های استافیلوکوک اورئوس به پنی سیلین حساسیت داشتند. اما این اثر بخشی فقط زمان کوتاهی دوام آورد. استفاده از پنی سیلین ها به سرعت باعث انتخاب استافیلوکوک اورئوس های شد که در اثر بیان بتالاکتاماز به این آنتی بیوتیک مقاوم شدند. استافیلوکوک اورئوس مقاوم به پنی سیلین در حدود سال 1942 در بیمارستان ها یافت شدند. تا سال 1950 بیشتر از 50% ایزوله های استافیلوکوک اورئوس نسبت به پنی سیلین مقاوم شدند و ایزوله های مقاوم ابتدا در بیمارستان ها و سپس در جامعه ظهور یافتند. در سال 1959 برای مقابله با استافیلوکوک اورئوس تولید کننده بتالاکتاماز، متی سیلین ( یک پنی سیلین نیمه سنتزی) معرفی شد. کمی بعد از آن گزارش های از ظهور مقاومت کسب شده به متی سیلین داده شد. این استافیلوکوک اورئوس جدید به نام MRSA (Methicillin-Resistant Staphylococcus aureus) شناخته می شود و از آن زمان یکی از عوامل اصلی عفونت های باکتریال می باشد (1).

مقاومت آنتی بیوتیکی در ارتباط با تغییر دائمی در ژنوم باکتری می باشد که در اثر فشار محیطی به سمت مکانیسم های بهتر برای مقاومت حرکت می کند. موفقیت استافیلوکوک اورئوس به خاطر داشتن ژنوم انعطاف پذیر برای ایجاد مکانیسم های مقاومتی بوده است. استافیلوکوک دو مکانیسم برای مقاومت در برابر آنتی بیوتیک های بتالاکتام دارد. یک مکانیسم بیان آنزیم های بتالاکتاماز ( مانند بتالاکتاماز  PC1 استافیلوکوک اورئوس) می باشد. بتالاکتامازها آنتی بیوتیک های بتالاکتام را هیدرولیز نموده و از طریق فعال شدن ژن  blaZ بیان می شوند (1). بتالاکتامازهای استافیلوکوک پنی سیلین، آمپی سیلین، سایر پنی سیلین ها و بعضی از سفالوسپورین ها مانند سفالوریدین در میزان بالا هیدرولیز می کنند (2). مقاومت با سطح بالاتر نسبت به بتالاکتام ها (MRSA) در نتیجه کسب ژن mecA ایجاد می شود که پروتئین 2a متصل شونده به پنی سیلین (PBP2a) را کد می نماید. سویه های از استافیلوکوک اورئوس که دارای بتالاکتاماز یا  PBP2a (یا هر دو) هستند، به طور قابل ملاحظه ای در بین پاتوژن های انسانی وجود دارند. مقاومت وابسطه به بتالاکتاماز در بیشتر از 95% ایزوله های استافیلوکوک یافت می شود در حالی که MRSA در 25 الی 50% ایزوله های کلینیکی شمال آمریکا، اروپا و آسیا یافت می شود.

رونویسی ژن های PBP 2a و بتالاکتاماز به وسیله سیستم های تنظیمی MecR-MecI-MecA و BlaR-BlaI-BlaZ به ترتیب کنترل می شوند. این دو سیستم از نظر ساختار و عملکرد مشابه هستند. در اواسط دهه 1940 kirby کشف نمود که پنی سیلین توسط سویه های استافیلوکوک اورئوس مقاوم به پنی سیلین، تخریب می شود و پس از آن پنی سیلینازها ( بتالاکتامازها) با فعالیت کاتالیتیک بالا علیه پنی سیلین ها شناسایی شدند. مقاومت در ارتباط با بیان بتالاکتاماز بود که توسط ژن blaZ موجود بر روی پلاسمید بزرگ قابل انتقال، کد می شد. ژن bla در ارتباط با دو ژن کناری تنظیمی می باشد که شامل القاء کننده blaR1 (antirepressor signal sensor/transducer) و مهار کننده blaI می باشند (1). انتشار پنی سیلیناز از سویه های مقاوم به پنی سیلین به سویه های حساس به پنی سیلین از طریق فاژ ترانس داکشن، اولین بار در اواخر دهه 1950 اثبات شد (2). محصول ژن blaZ، بتالاکتاماز PC1 کلاس A استافیلوکوکی می باشد که از جایگاه فعال سرین برای هیدرولیز حلقه بتالاکتام استفاده می نماید. در مورد تمام بتالاکتامازهای سرین پذیرفته شده است که این آنزیم ها از آنزیم های PBP تکامل یافته اند. بیان این  بتالاکتامازها همیشگی نیست و پس از تماس استافیلوکوک اورئوس (دارای پلازمید پنی سیلیناز) با بتالاکتام ها القاء می شوند (1). ............

2-سندروم برنارد سولیر:

تعداد صفحه: 42

تهیه شده از منابع معتبر

بخشی از این سمینار

سندروم برنارد سولیر (BSS) یک ناهنجاری وراثتی، معمولاً آتوزومی مغلوب و خونریزی دهنده پلاکتی است که با زمان خونریزی طولانی، پلاکت های بزرگ و ترومبوسیتوپنی مشخص می گردد. در سال 1975 نوردن و کائن گزارش کردند که پلاکت های بیماران BSS فاقد کمپلکس اصلی گلیکوپروتئین غشای سطحی هستند و متعاقباً نشان دادند که زیر واحد های جزء کمپلکس گلیکوپروتئین (GP) Ib-IX-V می باشد. در این مطلب از مجله، ساوویا و همکارانش 13 بیمار مبتلا به BSS را از 10 خانواده غیر خویشاوند با جهش های مسبب در GPIbα، GPIbβ و GPIX توصیف می کنند و تلاش می کنند که شدت فنوتیپ خونریزی را با ژنوتیپ مرتبط سازند.

ساختار و عملکرد کمپلکس Ib-IX-VGP:

کمپلکس Ib-IX-V GP یک کمپلکس گیرنده محوری در هموستاز و ترومبوز می باشد. فاکتور ون ویلبراند (VWF)، اتصال اولیه پلاکت ها را  به ناحیه زیر اپیتلیوم عروقی در معرض قرار گرفته یا پلاکت پاره شده در عروق آسیب دیده را در سرعت های بالای نیروی پاره کننده (800 s-1<) را واسطه گری می کند. تعامل GPIb-IX-V/VWF هم یک رخداد مهم در ترومبوز عمقی می باشد. کمپلکس GPIb-IX-V شامل چهار زیر واحد، GPIbα دی سولفید متصل به دو زیر واحد GPIbβ، GPIX و GPV به نسبت 2:4:2:1 به ترتیب می باشد.

(شکل1). هر زیر واحد متشکل از یک یا چند تکرار  تقریباً 24 آمینواسیدی غنی از لوسین ، توالی های کلاهک گذاری پایانه N و C حلقوی دی سولفیدی، یک توالی بین غشایی و  یک دومین سیتوپلاسمی می باشد. GPIbα همچنین دارای یک دومین شبه موسین می باشد که دومین اصلی متصل شونده به لیگاند را در ناحیه 282 آمینواسیدی انتهایی پایانه N را بالا می برد. علاوه بر نقش اولیه اش در اتصال به VWF، این ناحیه از پایانه N در GPIbα، یک محل اتصال اصلی برای چندین لیگاند است که تعاملات پلاکت با ماتریکس و دیگر انواع سلول ها در ترومبوز و التهاب را واسطه گری می کند(شکل1).

لیگاندهای چسبنده دیگر شامل P-سلکتین ( که بر روی سطح پلاکتهای فعال شده و سلولهای اندوتلیال فعال شده بیان می شود)، اینتگرین لوکوسیت و 2βMα ( که Mac-1 یا CD11b/CD18 هم نامیده می شود.) می باشند. دو واکنشی که برای اتصال بین پلاکت ها و لکوسیتها اساسی می باشند که شامل ریزذرات مشتق شده از پلاک ها و لوکوسیت ها طی ترومبوز و پاسخ های التهابی همراه دخیل هستند.

کمپلکس GPIb-IX-V همچنین یک گیرنده کلیدی در تشکیل لخته توسط پلاکت، مخصوصاً در رابطه با مسیر داخلی انعقاد می باشد و دارای جایگاه های اتصالی در ناحیه انتهایی پایانه N از GPIbα برای اتصال به کینینوژن با وزن مولکولی بالا (HMW)، فاکتورهای XI و XII و α- ترومبین است.

GPIb-IX-V همچنین در حفظ شکل پلاکت از طریق اتصال سطح پلاکت به شبکه زیر غشایی رشته های اکتین، نقش دارد. این محل شامل بخش مرکزی دم سیتوپلاسمی GPIbα، خصوصاٌ Phe 568 و Trp 570 می باشد که محل اتصالی برای پروتئین وابسته به اکتین، فیلامان A، فراهم می سازد. پروتئین های شناخته شده دیگری که به سطح سیتوپلاسمی GPIb-IX-V به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق واسطه های اتصالی متصل می گردند که شامل کالمودولین و پروتئین های جمع آوری پیغام رسانی، 14-3-3ζو همچنین دیگر پروتئین هایی که بالقوه در انتشار پیامها از GPIb-IX-V/VWF به پایین دست دخیلند مانند: PI3-کیناز، TRAF-4، Hic-5، زیر واحد P47 از NADPH اکسیداز، کیناز های خانواده Src، Lyn و Syk. اتصال VWF به کمپلکس GPIb-IX-V آبشار پیام رسانی را آغاز می کند که منجر به فعال شدن اینتگرین پلاکت، αIIbβ3 (GPIIb-IIIa)، و تجمع پلاکت می گردد. پروتئین پیام رسانی که از همه به گیرنده نزدیک تر است، کیناز خانواده Src، Lyn است. VWF یک آگونیست ضعیف در نظر گرفته می شود که برای تقویت سیگنال ها از مسیرهای پیام رسانی وابسته به ترومبوکسان A2 و ADP نیازمند به فعال شدن کامل پلاکت می باشد.

....

 

 

                       



نظرات شما عزیزان:

یاس
ساعت14:19---23 مرداد 1392
باسلام و خسته نباشید.اگر امکانش هست متن کامل سمینارآنزیمهای بتالاکتاماز در استافیلوکوک را برای من ایمیل کنید یا در وبلاگتون بگذارید خیلی ممنون

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: